آسمانخراش: (Skyscraper)
به یک ساختمان بسیار بلند که طبقات آن هر یک بعد از دیگری قابل اقامت باشند آسمان خراش یا ساختمان بلندمرتبه گفته میشود. در پارسی در دهه پسین واژه برج نیز برای اشاره به این مفهوم کاربرد یافتهاست.
هرچند برای تعریف آسمان خراش استانداردی رسمی در دست نیست ولی بلندای کمینه ۱۵۰ متر به عنوان معیار تعریف آسمان خراشها بکار میرود.
این کلمه اولین بار در اواخر سده نوزدهم برای ساختمانهای بلند شهر نیویورک آمریکا بکار رفت. در آینده تاریخ نگاران معماری از استعمال این کلمه برای ساختمانهای بلند آجری امتناع کرده و آن را فقط در باره ساختمانهای بلندمرتبه با اسکلت فولادی بکار بردند.
ساختمان بلندمرتبه چیست؟
به ساختمان یا سازهی مرتفع، بلندمرتبه (Hi-Rise) گفته می شود. به طور معمول کلمه بلندمرتبه با واژه ای سایر مشابه مسکونی یا اداری به اتفاق است. بلندمرتبه تشکیل به لطف اختراع بالابر و مصالح ساختمانی ارزان قیمت امکان مکشوف است.
بتن مسلح و فولاد مصالحی هستند که برای ساختار ساختمان های بلند استفاده می شود. سازه ی اغلب آسمان خدشه های سخیف آمریکایی از فولاد است، نیز سازه ی بیشتر برج های مسکونی غیر بتنی است.
*با آنکه تعریف بلندمرتبه چندان مهم نیست، منابع گوناگونی کوشش در تعریف آن کرده اند:
کنفرانس بین المللی ایمنی در آتش در ساختمان های بلندمرتبه چنین گفته است: هر سازه ای که ارتفاعش بر کار تهی سازی ملت از آن به طور جدی اثر داشته باشد.
فرهنگ جدید انگلیسی کوتاه آکسفورد می گوید: ساختمانی که طبقات زیاد داشته باشد.
قوانین عمومی ماساچوست بلندمرتبه را هرچیزی بیش از هفتاد فوت (۲۳ متر) می دانند.
اکثر مهندسان ساختمان، بازرسان، معماران و کارآزمودگان مثل بلندمرتبه را بیش از ۷۵ فوت (۲۵ متر) تعریف میکنند.
سازه های بلند، مهندسان سازه و ژئوتکنیک را با چالش هایی بنیادین روبرو می کند، به ویژه اگر این طرح ها در مناطق زلزله خیز یا بر بسترهای پرخطر مانند خاک های کم تراکم و سست باشند. طرح این ساختمان های بلندمرتبه مشکلات مشخصی مشابه این ها را هم دارد:
سیستم های تاسیسات مشابه لوله کشی های عمودی،
سیستم های گرما، سرما، تهویه (HVVVAC)،
سیستم های خاموش کننده آتش،
و مسایلی همانند گذرگاه پله و آسانسورهای نجات.
هزینه ساخت
واقعیت مهم و غیر قابل انکار بلند مرتبه سازی، هزینههای زیاد گزاف و سرسام آور آن است. این هزینهها تنها مختص ساختمانهای بیش از ۲۰۰ متر نبوده و حتی در یک ساختمان ۴ طبقه نیز مشاهده میشود. ولی هنگامی که ساختمانی با ارتفاعی بیش از ۲۰۰ متر یا ۴۰۰ متر ساخته میشود گفتگو از مسایل تجربه نشده و مقیاسهای زیاد بزرگ است. هزینههای این پروژهها تنها محدود به مصالح یا موارد فنی نبوده و در دوران اجرا مسائل پیش بینی نشده بسیاری وجود دارد. به همه این هزینهها یک فاکتور مهم سایر هم اضافه میشود: ”هزینه نگهداری” که بار سنگین مالی دیگری را تحمیل میکند. این ساخت و سازها بیشتر بدست دولتها اتمام میشود.
علت ساخت آسمان خراش (برج) ها
مهم ترین دلایل ساخت برجهایی با این ارتفاع این طور ذکر میشوند:
کاربری
یکی از مهم ترین دلایلی که برای برخی از برجهای بلند مرتبه ذکر میشود تامین کاربریهایی عمومی یا خصوصی است.
مسکونی
واضح است که تامین کاربری مسکونی با هزینههایی سرسام آور عقلانی نیست مگر در شرایطی خاص. شرایطی همانند کمبود شدید زمین در کشورهایی کوچک و چگال یا جزیرهای همانند کره یا ژاپن. یا برپایی شرایط خاصی برای برج جهت دربرگرفتن حجم زیاد عظیمی از جمعیت. که طبعا موجب هرمی تر شدن برج و اشغال محدوده بیشتری از زمین میشود. این قبیل طرحها تنها در حد ارائه پیشنهاد مطرح شده است. با این وجود هنوز تجربه اجتماعی این چنینی هستی ندارد و عملا ریسک ابهت برای هر کشوری محسوب میشود. البته لازم به ذکر است هزینههای اجرایی چنین پروژهای زیاد گزاف خواهد بود. نتیجهگیری آن که عملا توجیه مسکونی برای این ساختمانها بخردانه نیست و فقط یک برج از ۲۰ برج بلند مرتبه جهان مسکونی است.
مخابراتی
احتمالا بدترین کاربری در بین توجیهات گوناگون برای این ساختمانهای هزینه بر تلقی شوند. برج مخابراتی قاعدتا درآمد زایی خاصی ندارد. به علاوه میتوان با فضا یابی پسندیده و سازههایی به مراتب مختصر خرج تر دکل یا … همان تاثیر را ایجاد نمود. چنین سرمایهگذاری “سخاوت مندانهای” برای یک برج مخابراتی تنها در شرایطی خاص عقلانی به نظر میرسد. شرایطی جزیرهای یا شهرهای مسطح بدون ارتفاعات یا کاربری خاص نظامی. این مساله وقتی بغرنج تر میشود که عملا با پیشرفت تکنولوژی بیچارگی به تجهیزات در ارتفاع بالا کمتر میشود. حتی ممکن است در درازا دوره ساخت این نوع برجها بایستگی آنها از بین برود.
اداری-تجاری-اقامتی
این سه کاربری مقرون به صرفه ترین حالت برای برجها است. اغلب طبقات یا اتاقهای این برجها به شرکتهای بازرگانی یا بانکها فروخته میشود. و یا به هتلها واگذار میشود الی از نمای ویژه طبقات بالایی عایدی کسب کنند. به این وسیله حجم مهمی از هزینهها جبران خواهد شد. البته به شرط گذشت موعد و ارتفاع بخردانه برج (متوسط و پایینتر). اما درباره برجهای مرتفع نمیتوان با قاطعیت گفت این کاربریها از پس هزینهها برخواهند آمد. به هر حال الزاما باید یک دوره زمانی را برای فایده دهی مشخص کرد. یعنی برای جبران هزینهها از راه فروش یا اجاره باید زمان سپری شود، که این خود ممکن است در شرایط اقتصادی ویژه ضرری مضاعف محسوب شود.
درنتیجه میتوان گفت بطور کلی جز در موارد خاص کاربری دلیلی اصلی و قانع کننده برای ساخت این برجها نیست. با هستی تامین مالی از کاربریهای تجاری-اداری-اقامتی نمیتوان با باور این کاربریها را علت پذیرفتنی ساخت دانست. این کاربریها معمولا میتوانند اهداف ثانویهای در ساحل علت اصلی تلقی شوند.
نشانه شهری
یکی دیگر از مرسوم ترین دلایل، ساخت یک “نشانه شهری” است. این لغت دو مفهوم کلی را متبادر میکند. اول به معنای بنایی هویت بخش، غرور باریکلا و نمادی برای شهر و دوم به معنای نشان که بتوان با آن موقعیت سنجی کرد یا به زبان سادهتر آدرس داد.
هویت، غرور، نماد
بسیاری از این بناها بعد از سپریدن به مظهر شهر تبدیل شده و اگر طراحی احسان داشته باشند شاید بتوانند بعد از چند دهه هویت تقسیم هم باشند. ولی در این باره تردیدهایی نیز هستی دارد. چرا که ساخت یک برج ۳۰۰ متری فقط روش هویت سازی نیست. هویت سازی فرایند زیاد پیچیده ایست و شکیبیدن این که یک برج به هویت یک شهر تبدیل شود قطعی نیست.
اما اغلب برجهای مرتفع به نمادهای شهرشان تبدیل شدهاند. ولی از جانب سایر بسیاری از نمادهای شهری بلندی زیادی ندارند. اوپرای سیدنی، کلیسای سن پیتر، تندیس آزادی،آکروپولیس و … درغرب و مساجد جامع و عالی قاپو و از کل مهمتر میدان نقش جهان نمادهایی جهانی کم ارتفاع هستند که بیشتر هویت دسته و غرورآفرین نیز هستند.
نتیجه آنکه هرچند برج سازی نمادسازی است ولی روشهای دیگری هم برای نمادسازی وجود دارد که با هزینههایی به مراتب کمتر سپریدن میشوند. البته واضح است که نماد سازی خود آیت است بر بی نمادی و عقبه لاغر تاریخی. به هر حال صرف این همه هزینه برای نمادسازی عقلانی نیست و انگیزه فرعی محسوب میشود.
جذب گردشگر
شاید موفقترین مثال در این مقوله برجهای دوقلو پتروناس در مالزی باشد. این برجها که در سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴ بلندترین برجهای جهان بودند یگانه از انگیزه ها اصلی جذب گردشگر برای مالزی شدند. هرچند طراحی ویژه سزار پلی و مانورهای تبلیغاتی مختلف مشابه فیلم ماموریت غیر شدنی بی کارایی نبودند ولی همین لقب “بلندترین” کافی بود لغایت گردشگرها را به مالزی بکشاند. ولی نکته جالب اینکه همان برج امروز در رتبه ۲۷ جهان است! و فقط پس از چند سنه این لقب را از دست داد. امروزه با فشردگی رقابت، ریسک باقی ابقاء در صدر به کمتر از دو سه سال واصله است. عملا جذب توریست با فرنام “ترین” گمان کردن کمی دارد.
پشتوانه فلسفی
مهم ترین علت ساخت آسمان خراشها در غرب و اوج دریافت روند بلندمرتبه سازی پیدایش مدرنیسم بود. در این مورد شباهتهایی بین آسمان خراشهای نوین و برج بابل هستی دارد. این همان نیت اصلی و جوهره برج سازی است:”قدرت نمایی”. از این روست که برج سازی در هیچ کجا مانند آمریکا رشد نکرد. متروپلیس جدید تحقق یوتوپیا بود. موج برج سازی بخصوص در نیویورک که مساله کمبود اراضی راهش را هموارتر میکرد، سراسر آمریکا را در نوردید و رشک و رقابت همسایگان تمدنی را برانگیخت. لندن، پاریس، فرانکفورت و دیگر دولتهای اروپایی با همین رویکرد ولی با چاشنی چشم وهمچشمی اقدام به ساخت برجها نمودند. به ذکر سایر دلیل پیروزی آسمان کمکم به رقابتی برای پابرجا کردن توانایی بین دولتها تبدیل میشد. لازم به بیان است برج سازی فقط یک جنبه از مزیت جویی مدرنیسم در غرب است. پلسازی، تونل سازی، اتوبان سازی عرصههای سایر سرمستی انسان بود. بلندترین، طولانی ترین، سریع ترین، بیشترین، اولین، بزرگترین و هزاران “ترین” دیگر واژه ها پرتکرار دوران مدرنیسم اند.
امروز با افول دوران مدرنیسم ساخت آسمان خراشها در آمریکا نیز به سردی گراییده است. از بیست برج بلند ۲۰۲۰ ده برج در چین، پنج برج در خاورمیانه، چهار برج در باقی آسیا، فقط یک برج در آمریکا قرار دارد. برج شارد در لندن به عنوان بلندترین برج اروپا در رتبه ۵۶ جهان پیمان دارد. آمریکایی که در ۱۹۸۰ کل صد برج را در خویش داشت در ۲۰۱۲ به ۲۴ برج رسیده است و چین به تنهایی با ۴۵ برج و خاورمیانه با ۲۷ برج میدان دارند. اگرچه پشتوانه فلسفی مدرنیسم در غرب انگیزه اصلی این ساخت و سازها بوده است اما در شرق علت اصلی نیست. برخی از این کشورها حتی طاقت و تکنیک لازم را هم ندارند وپروژهها توسط شرکتهای خارجی اتمام میشوند. به راستی مهم ترین علت ساخت آسمان خراشهای زیاد بلند در این کشورها سعی برای شباهت به همتایان غربی است.
- ۹۹/۰۳/۰۶